اشرف غنی در رویای «بابایی» بر ملت

اخیرا پیام عید مبارکی اشرف غنی در صفحه ایکس نشر شده است که وی ضمن تبریک بادی عید سعید قربان، ملت افغانستان را رنج دیده و قربانی سیاستهای داخلی و بین المللی خوانده است، او با یاد آوری از وضعیت ناگوار افغانها گفته است که مردم افغانستان به دلیل فقر و بیکاری در وضعیت مناسبی نیستند و کشورهای اروپایی نیز با وارد کردن فشار مضاعف، افغانها را در منگنه قرار میدهند.
آقای غنی در این پیام گفته است که همیشه کنار مردم افغانستان هستم و تحت هیچ شرایطی آنان را رها نخواهم کرد شخصیت اش را از زبان خود به مردم معرفی کرده و یاد آور شده است که من برای ساختن و ابادانی وطن پیدا شده ام تا وسیلهای برای اتحاد و آبادانی باشم.
خوب به یاد داریم در زمانیکه آقای غنی در رأس قدرت قرار داشت با یک حلقه کوچک چهار نفره تمام اختیارات و صلاحیتها را قبضه کرده بود و به هیچ یکی از اراکین دولت و کابینه حق اظهار نظر در تصمیمات و اتخاذ استراتژی و پالیسی نمیداد، او با سوء استفاده از وضعیت ناگوار مردم فقیر و درمانده افغانستان حلقهای تشکیل داده بود که این حلقه از وی به عنوان «بابا» یاد آوری کرده و تعدادی را برای جذب و تبلیغات به ارگ دعوت کرده و در صدد تحمیل خواستههای تجملاتی اش بر مردم بود. لقب «غنی بابا» علاوه بر اینکه توسط افراد استخدام شده اش نشخوار میگردید؛ بلکه در دیوارنویسی و اماکن عمومی نیز این لقب به عنوان سمبل اشرف غنی نوشته میشد.
او در این پیام افغانها را به اتحاد و اتفاق فراخوانده و گفته است که فقط در صورت اتحاد و اتفاق میتوان در بازسازی کشور سهیم گردید و مملکت را از وضعیت کنونی به سمت آبادانی و توسعه سوق داد، آقای غنی در این پیام خطاب به جامعه غربی گفته است که مهاجرین افغان نه تنها در کشور خود با پیامد خشکسالی و بیکاری رو برو هستند؛ بلکه غرب نیز حقوق انسانی شان را نادیده گرفته و در معرض اخراج هستند.
به باور آقای غنی مهاجرین افغان به عنوان وسیله فشار بر حکومت این سرزمین استفاده میگردد، با این حال، اشرف غنی که چقدر دلسوز مردم بوده است و به این گفته هایش تا چه میزان ملت افغانستان مهر تأیید میزند مسئله جداست؛ اما از پیام آقای غنی چنین بر می آید که وی در پی نزدیک کردن خویش با حکومت طالبان است، استفاده از مهاجرین افغان به عنوان ابزار فشار بر افغانستان ادبیاتی است که بیشتر توسط طالبان بر پاکستان به کار برده میشود، اینکه آیا طالبان در مانیفیست درون سازمانی شان آمادگی پذیرش شخصی همچون اشرف غنی را دارند یا خیر امری است که بحث جداگانه و تخصصی را بر میتابد که به نظر بنده هضم غنی در درون طالبان و یا به عنوان قدرتی درون قدرت امر محال و غیر ممکن به نظر میرسد؛ مگر اینکه غنی در یک بازی پیچیده استخباراتی مجددا شکار قدرتهای غربی شده و برای مشروعیت قدرت نیروهای حاکم در افغانستان به عنوان سمبل انتقالی ظاهر شده و در فرایندی به انتقال قدرت حاضر شود و طالبان نیز به آن لبیک خواهد گفت؛ اما اینکه وی دوباره بخشی از قدرت محسوب گردد و به وی صلاحیت و وظیفه رسمی سپرده شود امر دشوار و لایحتمل به نظر میرسد.
او که با ادبیات نرم، هم به طالبان روی خوش نشان داده و هم خود را مونس و یاور مردم افغانستان پنداشته است، حاکی از بازیهای پیچیده استخباراتی است که احتمالا این فرد تشنه قدرت مجددا شکار شده باشد. توصیه آقای غنی به مردم افغانستان مبنی بر حفظ اتحاد و یکپارچگی برای ساختن و توسعه کشور به همان میزان خنده آور است که فرار وی برای افغانها خندهدار بود، آقای غنی با این پیام میخواهد به اسپانسرهای غربی اش گوشزد کند که او دارای جایگاه و پایگاه اجتماعی در افغانستان است و هنوز کتلههای مردمی چشم انتظار بازگشت وی به وطن میباشند؛ اما غافل از اینکه این ترفندها قدیمی و کهنه شده است و بیانگر این است که او از جامعه افغانستان شناخت کافی ندارد؛ بلکه از اسپانسرهای غربی اش نیز شناخت لازم را ندارد، حلقه فراری جمهوریت یکی از بدنام ترین سیاسیون تاریخ معاصر افغانستان است که این ملت آنان را برای همیشه در پس خانههای ذهن شان دفن و به فراموشی کامل سپرده است.
از این رو، بهتر است که او به خود آمده و بیش از این ملت افغانستان را به باد تمسخر نگیرد، اینکه کشورهای غربی مهاجرین افغان را در معرض اخراج و آوارگی قرار داده اند کسانی اند که روزی غنی به آنان تکیه کرده بود و توسط قدرت همین کشورها بر افغانستان حکمرانی میکرد، اکنون که همینها افغان ها را از کشورشان خارج میکنند باداران آقای غنی هستند که با ایشان پیمان استراتژیک به امضا رسانده بود و دو دستی کشور را با تمام منابع اش در اختیار شان قرار داده بود؛ لذا دروغ بافیهای آقای غنی کهنه و قدیمی شده و هیچ خریدار در افغانستان ندارد، لذا برای حفظ ثبات و آوردن توسعه در افغانستان بهتر است که حاکمیت کنونی مردم محوری را در اهداف و پلانهای شان قرار داده و با ایجاد حکومت ملی و همه شمول هرگونه خلأ و ابزار تفرقه و نفاق را از دست اشرف غنی و حلقه فراری اش بگیرند، عبرت گیری از تاریخ معاصر افغانستان می تواند حکومت ها را به موفقیت برساند، نزدیک به پنج دهه جنگ و نا آرامی مدت زمان زیادی است که مردم افغانستان درگیر آن بوده اند؛ اینهمه صرفا بخاطر انحصار قدرت و استفاده از نفاقهای قومی برای جذب نیرو و تثبیت جایگاه سیاسی بود؛ لذا خوب است که حکومت کنونی عموم ملت افغانستان را از خود پنداشته و با سهیم ساختن آنان در بدنه قدرت، فرصتهای سوء استفاده را از سیاسیون فراری و مخالفین مسلح بگیرند، تا افغانستان با ثبات و توسعه یافته را شاهد باشیم.