افغانستان؛ جایی که کودکان حتی حق کودک‌بودن ندارند

طی چند سال اخیر، کودکان در افغانستان بیش از هر زمان دیگر در معرض شکنندگی و مخاطره قرار گرفته اند؛ قطع کمک‌های سازمان‌های جهانی، کودکان را در برابر سرمای زمستان و بحران غذا بی پناه ساخته است، بحران تغذیه، محرومیت از آموزش، آوارگی و کاهش دسترسی به خدمات اولیه که آینده میلیون‌ها کودک را تهدید می‌کند به يکی از معضلات جدی این روزهای افغانستان تبدیل شده است، آمارهای بین‌المللی نشان می‌دهد که بحران تغذیه کودکان به سطحی اضطراری رسیده است، حدود ۳.۵ میلیون کودک در معرض سوءتغذیه حاد قرار دارند و بیش از یک‌میلیون نفر در خطر مرگ قرار دارند؛ همچنین درصد بالایی از خردسالان دچار رشد ناقص شده‌اند، واقعیتی که پیامدهای بلندمدت سلامت و ظرفیت انسانی نسل آینده را رقم می‌زند.

درست در زمانی که تغذیه و سلامت اولیه کودکان نیازمند توجه فوری است، محرومیت‌های ساختاری دیگری نیز تؤامان آسیب را تشدید می‌کنند. تداوم ممنوعیت تحصیل دختران در سطوح بالاتر و کاهش دسترسی عمومی به آموزش باعث شده میلیون‌ها دختر از فرصت‌های یادگیری محروم شوند؛ محرومیتی که نه تنها حقوق اساسی آنها را نقض می‌کند بلکه ظرفیت خانواده‌ها و جوامع برای بازسازی و توسعه را نیز تضعیف می‌نماید. جامعه جهانی و سازمان‌های بین‌المللی بارها خطرات این سیاست‌ها را گوشزد کرده‌اند و خواستار بازگشت کامل دسترسی کودکان به‌ویژه دختران به آموزش شده‌اند.

عدم پلان و برنامه منظم برای رسیدگی داخلی به اوضاع نا بسامان آنان نیز وضعیت کودکان را وخیم‌تر ساخته است. میلیون‌ها نفر از خانواده‌ها به‌دلیل فقر، بی‌کاری و بحران‌های طبیعی جابجا شده‌اند و کودکان آواره با خطرات مضاعفی از جمله جدایی از والدین، ازدواج زودهنگام و بهره‌کشی کارگری مواجه‌اند. نیازهای اضطراریِ همچون سرپناه، آب، مسائل صحی و درمانی و حمایت‌های روانی-اجتماعی برای این جمعیت، از اولویت‌های فوریِ کمک انسانی باید باشد؛ زیرا فقدان این حمایت‌ها می‌تواند نسل‌هایی از کودکان را در دام محرومیت دائمی قرار دهد.

همچنین خشونت مستقیم علیه کودکان، از جمله ضرب و شتم و تجاوزات جنسی، یک تراژدی تلخ برای این کودکان است؛ سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گزارش داده‌اند که به‌طور میانگین شمار قابل توجهی از کودکان هر روز در جریان خشونت‌ها آسیب می‌بینند. محافظت از کودکان در مناطق مختلفی که درگیر بحران فقر است، نیازمند مکانیزم‌های نظارتی، کاهش آسیب‌پذیری و برنامه‌های هدفمند حفظ امنیت روانی کودکان است.

با توجه به این واقعیت‌ها، راهکارها باید دووجهی باشد، رسیدن فوری کمک‌های بشردوستانه و برنامه‌ریزی میان‌مدت برای بازسازی زمینه‌های کارآموزی، تعلیم و تحصیل  و ایجاد مراکز سرپرستی کودکان می‌تواند از معضلات موجود تا حدی بکاهد. در کوتاه‌مدت لازم است که نهادهای محلی، سازمان‌های امدادی و جامعه بین‌المللی منابع مالی و لجستیک لازم برای تغذیه، واکسیناسیون، خدمات صحی اساسی و سرپناه را فراهم کنند. برنامه‌های توزیع مواد غذایی درمانی، مراکز تغذیه جامعه‌محور، و حمایت‌های نقدی هدفمند می‌تواند از مرگ و ناتوانی‌های مادام‌العمر جلوگیری کند. همکاری بین نهادهای بین‌المللی مانند یونیسف، یو ان‌، دبلیو‌ ایف پی، سازمان بهداشت جهانی و آژانس‌هایی که در بخش حفاظت از کودکان کار می‌کنند، باید با اولویت تغذیه و سلامت کودکان هماهنگ شود، این نهادها هم اکنون بخاطر مشکلات سیاسی با حکومت کنونی افغانستان فعالیت‌های بشردوستانه شان را کاهش‌ داده اند که بیانگر نوعی وابستگی سیاسی شان است.

به هر حال اما در بلندمدت نیاز به سرمایه‌گذاری در آموزش‌های معیاری، تقویت خانواده‌ها و ایجاد فرصت‌های معیشتی برای این کودکان یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. آموزش پایه از جمله بازگشایی راه‌های یادگیری جایگزین برای دختران و پسرانی که از چرخه آموزشی بیرون مانده‌اند یکی از مؤلفه‌های محوریِ پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی است. همچنین برنامه‌هایی که مهارت‌های فنی و اشتغال جوانان و خانواده‌ها را تقویت کنند، می‌توانند ضمن کاهش فقر، فشارهای اقتصادی که کودکان را به کار یا ازدواج زودهنگام سوق می‌دهد، کاهش دهند. نهادهای امدادی و توسعه‌ای باید روی ترکیبی از خدمات اجتماعی، آموزش، و فرصت‌های درآمدزایی برای خانواده‌ها سرمایه‌گذاری کنند تا چرخه محرومیت شکست بخورد.

یک مسئله حیاتی دیگر، ضرورت حفاظت ویژه از حقوق کودکان و زنان در طراحی هرگونه برنامه بشردوستانه است. برنامه‌ها و پروژه‌ها باید به‌گونه‌ای اجرا شوند که دسترسی امن برای زنان و کودکان تضمین گردد و حضور نیروی انسانی زن در عملیات بشردوستانه حفظ شود، زیرا زنان کمک‌رسان اغلب کلید دسترسی و حمایت از کودکانی هستند که به دلایل روحی-روانی تنها می‌توانند با کارکنان زن تعامل داشته باشند. همچنین افزایش ظرفیت‌های محلی در زمینه حمایت از کودکان از جمله ایجاد شبکه‌های حفاظت اجتماعی کودکان و مکان‌های امن برای بازی و يادگيري آنان نقش بازدارنده‌ای در برابر خطرات دارد.

اما این اقدامات عملی تنها در صورتی معنا خواهند داشت که سیاست‌گذاران و سازمان‌های بین‌المللی فارغ از محاسبات سیاسی عمل کنند. کودکان افغانستان، تفاوت سیاسی ندارند، آنها نیازمند غذا، بهداشت، آموزش و امنیت‌اند. دولت‌های منطقه‌ و بازیگران بین‌المللی باید کمک‌ها و برنامه‌های بشردوستانه و حمایت از کودکان را بی‌قید و شرط سیاسی به جریان اندازند، یعنی دسترسی بشردوستانه را برای شان تسهیل کنند، از کارکنان محلی و سازمان‌های جامعه مدنی حمایت کنند و تضمین نمایند که کمک‌ها به نفع کودکان و خانواده‌های آسیب‌پذیر صرف می‌شود، نه برای مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های نقض‌کننده حقوق آنها. گزارش‌ها و درخواست‌های یونیسف و دیگر نهادها بارها تأکید کرده‌اند که کمک‌های انسانی باید مستقل از محاسبات ژئوپولتیک باشد.

روز جهانی کودک باید برای افغانستان فراتر از نمادها و پیام‌های رسمی معنی‌دار و مثمر باشد، این روز یاد آور فرصتی برای بیداری مسئولانه است. جامعه بین‌المللی، سازمان‌های بشردوستانه و نهادهای حکومتی موظف‌اند دست از منافع سیاسی بردارند و با تمرکز بر نیازهای فوری و آینده‌ساز کودکان، منابع و توان خود را متمرکز کنند تا وضعیت کودکان افغان بدتر از این نگردد، اگر امروز درباره آینده کودکان افغانستان تصمیم درست گرفته نشود، فردا نه‌تنها یک نسل از ظرفیت‌های انسانی از دست خواهد رفت، بلکه افغانستان و منطقه بخاطر این کم‌کاری بهای عظیمی خواهند پرداخت و آن هم بهای سنگین یک جامعه تضعیف‌شده و آینده‌ای که می‌توانست روشن‌تر باشد؛ اما بخاطر منافع مقطعی و سیاست‌های نادرست آینده آنان در چنگال تروریزم خواهد افتاد، کودکان افغانستان خواهان محرک‌های عملی و ملموس‌اند تغذیه، آموزش، حفاظت و ایجاد فرصت‌های زندگی و این خواسته‌ها باید فارغ از نگاه سیاسی پاسخ درخور داده شوند.

نویسنده: شکرالله حمیدی

لینک کوتاه

https://sarie.news/s295n
دکمه بازگشت به بالا