تناقض سنت و مدرنیته؛ چالشهای فرهنگ شهرنشینی در افغانستان

زندگی شهری به دلیل برخورداری از امکانات رفاهی همواره مورد توجه شهروندان کشور بوده است، از آنجا که خصلت بشر بر راحتی و آسوده طلبی استوار است، شهر از امکانات بهتری نسبت به قریهجات بهرهمند است و میتواند تنوع نیازهای جامعه انسانی را بر آورده سازد. به همین علت بیشتر ساکنین کشور زندگی شهر نشینی را بر دهات ارجحیت میبخشند.
تراکم جمعیت در شهرها حاکی از این امر است. در دهههای اخیر، مهاجرت از دهات به شهر شتاب زیادی پیدا نموده جمعیت انبوهی در شهرها پناه آورده اند. آنچه مسلم است این است که زندگی دهاتی با زندگی شهری علی رغم تمام اشتراکاتی که ممکن است داشته باشد، اما تفاوتهای زیادی دارد. هر فردی که از دهات وارد شهر میشود خود را در دنیای دیگر حس کرده و شرایط متفاوتی را تجربه میکند. در این دنیای جدید باید با یکسری مهارتها، آشنایی پیدا کند. برخی از محدودیتهای را که در دهات و یا روستا با او مواجه نبود، اکنون در دنیای جدید که با آن رو به رو است و باید به این محدودیتها پایبند باشد و التزامات زندگی شهری را به گردن بگیرد. به طور مثال ممکن است در دهات موتروانی نیازمند به رعایت قانون ترافیکی نباشد، اما در شهر رعایت نکردن همین امر، باعث مشکلات زیادی میگردد. یا انداختن آشغال در اطراف خانه ممکن است در دهات و روستا چندان مشکلی ایجاد نکند؛ زیرا به دلیل حجم کم آشغال در مدت اندکی در طبیعت حل گردیده و موجب آزار کسی نمیشود؛ اما این پدیده اگر در شهر رعایت نشود و هرکسی به خود اجازه بدهد که زباله خود را در هرجا رها کند مشکلات زیست محیطی زیادی را برای ساکنان شهر بوجود می آورد؛ از اینرولازم است هرکسی که میخواهد در شهر زندگی کند به این قوانین و قرارداد اجتماعی ملزم باشد.
یکی از معضلاتی که در پایتخت کشور وجود دارد «رفع قضای حاجت» است که متاسفانه بسیاری از شهروندان کابل در انظار عمومی این کار را انجام میدهند. یعنی این عده از کسانی که در پایتخت زندگی میکنند ادب شهر نشینی را یا بلد نیستند و یا نمیخواهند رعایت کنند. رفع حاجت در انظار عمومی و در پیش چشم زنها و عابران به دور از ادب و اخلاق انسانی است. این موضوع نه با آموزههای دینی مطابقت دارد و نه با فرهنگ انسانی سازگار است. حال این پرسش مطرح میشود که چنین رفتار نادرست و خلاف ادب و عفت از کجا ناشی میشود؟
برای ریشهیابی این موضوع لازم است به ریشههای رفتارهای انسانی اشاره نموده و نقش فرهنگ در شکل دهی یک رفتار را بررسی نماییم. رفتار انسان ناشی از فرهنگی است که سازههای شناختی او را سامان داده است. برای فرهنگ تعاریف گوناگونی ارائه شده است.
از مجموع تعاریف برای فرهنگ میتوان گفت فرهنگ به معنای ساده یعنی «رواج یافتگی و مرسوم بودن» میباشد. در این که عواملی سبب می شود که یک مسأله در جامعه رواج پیدا کند چیست؟ صاحب نظران مولفههایی را در تشکیل فرهنگ دخیل دانسته اند که قرار ذیل به آن اشاره میشود:
عقاید و باورها؛ نگرشها، علائق و گرایشها، رفتارها و آداب شخصی و عنعنات و رسمهای اجتماعی، یکی دیگر از عناصری که فرهنگ را می سازد آن دسته از آداب اجتماعی است که چگونگی تعاملات انسان را در مناسبات اجتماعی و زندگی جمعی تعیین میکند. رسوم مربوط به اظهار غم و شادی، سوگواریها و اعیاد از اهم این آیینها به حساب میآیند. با توجه به عناصرتشکیل دهنده فرهنگ، رفتارهای انسان ناشی از فرهنگ حاکم برجامعه بوده و غنامندی یک فرهنگ نقش مستقیم در رفتارهای متعالی دارد و هرچه فرهنگ دچار فقر و کاستی باشد در رفتارهای افراد آن جامعه نقص و کمبودی مشاهده میشود.
در کشور ما، علی رغم حاکمیت شریعت و آموزههای بلند اخلاقی و رفتاری، هنوز ناهنجاریهای بسیاری وجود دارد. بیتوجهی به نظافت در حوزه شخصی و اجتماعی، بینزاکتی در گفتارهای رو در رو و یا فضاهای مجازی و اهانت نسبت به یگدیگر، تقلب در امتحانات و انتخابات، عدم رعایت قانون ترافیکی و دهها رفتارهای ناشایست دیگر، جامعه را به بیماری مزمن و خطرناک مبتلا ساخته است که متاسفانه به شدت تمام سایه شوم خویش را برجامعه ما افگنده و حیات اجتماعی را آلوده ساخته است.
در «شیوه رفتاری» پیامبر اسلام، این امر آنچنان مورد توجه بوده است که کسی در تمام دوران زندگی ایشان آن جناب را در چنین حالت مشاهده نکرده اند و گزارشهای تاریخی وجود ندارد که گفته باشد در محضر عمومی در قدم جای نشسته باشند و مردم آن جناب را در این وضعیت دیده باشند. این امر نشان از مواظبت جدی پیامبر(ص) در مخفی داشتن این رفتار بوده است، حال اینکه مدعیان «سنت نبوی» کاملا خلاف روش ایشان عمل نموده و در هرجای از شهر، و در هر موقعیتی که قرار گیرند اقدام به تخلیه نموده و در برخی محلههای کابل از شدت بوی تعفن ادار به سختی میتوان عبور کرد. این موضوع از نظر پسند عمومی و البته ضد فرهنگی به عنوان امر بسیار معمولی و عادی پذیرفته شده است و کسی از این کار نه بدش میاید و نه ممانعت میکند.
همانگونه که اشارت رفت هم باید از نظر فرهنگی اقداماتی صورت گیرد و اصحاب رسانه رسالت خویش را در این بخش به درستی انجام داده این نگرش نادرست را از ذهن و روان افراد جامعه برکنده و بجای آن تلقی و برداشت درست از ادب و نزاکت عمومی را برجسته ساخته و نهادینه نماید و ارزشهای اصیل دینی و انسانی را در جامعه رونق ببخشند تا از نظر ذهنی و نگرشهای شهروندان این موضوع به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی و دینی تلقی شده و تصحیح بینش و اصلاح نگرش صورت گیرد و از سویی هم شاروالی و یا نهادهای ذی ربط برای مردم در سطح شهر تشناب ساخته و تا در موقع ضرورت افراد به آن به آسانی و سهولت دسترسی داشته باشند. بدیهی است که در صورت نبودن و یا در دسترس نبودن دستشویی مردم ناچار خواهند شد در کوچهها و سرکها اقدام به رفع حاجت نمایند. پس برای این مشکل اجتماعی هم کار فرهنگی لازم است و هم اقدامات عملی از قبیل ایجاد تشناب به طور گسترده در سطح شهر تا این پدیده ناپسند از جامعه شهری ناپدید گردد.
با انجام مسئولیتهای فردی و جمعی در این راستا میتوان در فرایند زمان مشکلات زندگی شهری را رفع و برطرف کرد و به ترویج آداب و رسوم مورد پسند جامعه نقش بارز و ارزندهیی ایفا کرد تا افغانستان از این باتلاق بدهنجاری رها گردیده و شهر سالم و تمیز را دارا گردیم.
نویسنده: شکرالله حمیدی