تولد، شعر و نیایش؛ خوانشی فرهنگی از همزمانی سه مناسبت

امروز ۲۵ دسمبر و چهارم جدی، مناسبت سه عنصر معنوی و فرهنگی را همزمان در خود گرد آورده است و فرصتی برای تأمل در پیوندهای مشترک میان دین، هنر و معنویت اجتماعی ارائه میدهد. میلاد حضرت مسیح که در قرآن مجید از این پیامبر الهی به عنوان روح الهی یاد شده، روز بزرگداشت رودکی شاعر صاحبنام پارسی و شب لیلة الرغائب هرکدام از منظر خود پیامها و نمادهایی دارند که در مواجهه با هم، تصویری چندلایه از تولد، انتظارِ معنوی و خلاقیت عرفانی و فرهنگی شکل میبخشد، تصویری که میتواند در روزگار پرتلاطم معاصر خوراک فکری و احساسیِ جوامع ما باشد.
میلاد حضرت مسیح در باور مسیحیان نمادی است از تولدِ نوری که برای بشر آرامش، رحمت و رستگاری میآورد. این مناسبت فراتر از یک رخداد تاریخی، حامل پیام انساندوستانه و دعوت به همدلی است؛ پیامهایی که در زمینههای گوناگون اجتماعی و سیاسی میتوانند به زبان مشترکی برای گفتوگو و کاهش تنش تبدیل شوند. خوانش واقع بینانه از میلادِ مسیح میتواند بر عناصر همبستگی انسانی، حمایت از مظلوم و تلاش برای عدالت اجتماعی تأکید کند، اینگونه است که یک رخداد دینی، ظرفیت پیوندسازی بین جوامع و فرهنگها را مییابد.
همزمان، روز بزرگداشت رودکی یادآورِ چهرهای بیبدیل و عرفانی از زبان و ادب فارسی است. رودکی، که بهحق پدر شعر پارسی خوانده شده، نمادی از پویایی زبانی و پیوند میان تجربهٔ فرد با جمع است. آثار او، گرچه از بستر روزگارانی قدیم برخاسته، ولی تا هنوز همچنان زنده و پُرمعناست و به درازای زیست بشر در این کره خاکي ماندگار خواهد بود؛ زیرا شعر او مسائل بنیادین انسانیت، عشق، مرگ، گذر زمان و امید را به زبان ساده و در عین حال بلند و پر مفهوم بیان کرده است.
بزرگداشت رودکی یادآور اهمیت حافظهٔ فرهنگی و بیان کننده نقش شاعر و ادیب در نگاهبانی از پیوندهای تاریخی و هویتی است. این روز فرصتی است برای بازخوانی سنتهای کهن ادبی، تأکید بر آموزش زبان و ادبیات و پاسداری از میراثی که پیوستگی بین نسلها را ممکن میسازد.
در تقاطع این دو پیوند روحانی و عرفانی همچون تولد حضرت مسیح و مناسبت بزرگداشت از رودکی، شب لیلهِ الرغائب جایگاه دینی و معنوی ویژهای به این ایام و لیالی بخشيده است. این شب که در فرهنگ و ارزشهای اسلامی به شب آرزوها و عبادات مشهور است، دعوت به تمنّا، توبه و جستوجوی رحمتِ الهی را به همراه دارد. در سطح فردی، لیلهِ الرغائب عرصهای است برای بازنگری در رابطه با خداوند، خویشتن و جامعه؛ در سطح جمعی، میتواند به حرکتهای تأملآمیز و نیکاندیشانهای منجر شود که بر بهبود وضعِ همزیستی انسانی و کاهش خشونت و بیعدالتی تأکید دارند. مهم است که در پرداختن به این سنت مهم اسلامی، هم پویایی معنوی آن حفظ شود و هم نقدها و ملاحظات فقهی و تاریخیِ پیرامونِ آن شنیده شود تا عبادتِ اجتماعی به شکلی آگاهانه و توأم با ذوق انجام گیرد.
در کنار هم قرار گرفتن این سه مناسبت ارزشی و معنوی مهم، این پرسش پیش میآید که چه پیامی میتوان از تلاقیِ تولدِ موعودانه، پاسداشتِ خلاقیت و معنویت و شبِ امید و ارادت استخراج کرد؟ نخست اینکه همهٔ این عناصر بر نوعی نگاهِ آیندهنگر و امیدوارانه تأکید دارند؛ تولد نشانهٔ آغاز، شعر نشانِ استمرارِ فرهنگی و عبادتِ شبانه بیانِ امید به تحول درونی و آمرزش است، آیینها و نمادهای دینی میتوانند به گفتوگوی بینفرهنگی کمک کنند، ادبیات و هنر میتواند زبانِ مشترکی برای بازنمایی تجربهٔ انسانها فراهم آورد و مناسک معنوی میتوانند انگیزهٔ عملی برای بهبود اخلاق اجتماعی ایجاد کنند.
سیاستگذاران فرهنگی میتوانند با بهرهگیری از ظرفیتهای نمادین چنین روزهایی، برنامههایی را طراحی کنند که به تعامل بینفرهنگی، آموزش میراث ادبی و ترویج فعالیتهای خیریه و عامالمنفعه بینجامد. رسانهها نیز وظیفه دارند این مناسبتها را صرفاً به رویدادهای خبری تبدیل نکنند، بلکه زمینهای برای گفتمانهای تحلیلی فراهم آورند که در آنِ واحد معانی دینی، هنری و اجتماعی آن مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد، جامعه و نهادهای دینی میتوانند از این فرصت برای پیوند زدن سنتهای معنوی به پروژههای ملموسِ اصلاحی همچون کمک به نیازمندان، حمایت از آموزش و مبارزه با تبعیض بهره بگیرند.
اما باید توجه داشت که نزدیکیِ آیینی و فرهنگی نباید همگنیِ تفاوتها را از میان ببرد. حفظ احترامی متقابل نسبت به تمایزهای اعتقادی و تاریخی، همزمان با جستوجوی محورهای مشترک، شرط لازم هر گونه تعامل سازنده است. خوانشی مسالمتآمیز از میلاد مسیح، بزرگداشت از رودکی و لیله الرغائب زمانی معنی و مفهوم اصیل خواهد یافت که بر اصل گفتوگو، انصاف تاریخی و تأکید بر کرامت انسانی استوار باشد.
در چنین روزی که یادِ میلادِ نجاتبخش مسیح، شعرِ پدرانهٔ رودکی به زبان فارسی و شبِ آرزوهای معنوی همصدا میشوند، فرصتی است برای بازاندیشی در میراثِ معنوی و فرهنگی ما و بازآفرینیِ راههایی که از طریق آنها میتوانیم به زندگی جمعیِ بهتر و انسانیتر برسیم. چنین روزهایی میتوانند نقطهٔ شروعی باشند برای پیوند میان ایمان و عمل، میان سنت و نوآوری، و میان امید فردی و تحول جمعی اگر ما بخواهیم و اراده کنیم.
سخن سردبیر

