حمله امریکا به ایران، جنون نظامی یا هدف استراتژیک

تاریخ تحولات جهان بیانگر حملات نظامی و مداخلات متعدد سیاسی امریکا در کشورهای مختلف است، این حملات بدون توجیه حقوقی و صرفا با گزینه توسل به زور صورت گرفته است، جنایات معاصر امریکا که اخیرا در کشورهای متعدد صورت گرفته است، عمدتا شکست‌های تلخی در صفحات تاریخ امریکا درج کرده است که چیزی جز شرمساری و ننگ برای امریکا عاید نداشته است.

حمله به ویتنام، کیوبا، عراق و افغانستان که برخی همین چند دهه قبل اتفاق افتاد بدون توجیه حقوقی و فارغ از عرف و رویه‌های بین المللی با ماهیت جنایت‌کارانه و قلدری بود، امریکا پس از بیست سال درگیری و داغ نگهداشتن آتش جنگ میان ویتنام شمالی و جنوبی ناگذیر به فرار از این کشور شد، مسئله ویتنام دقیقا شبیه جنگ و اشغال افغانستان بود، وقتیکه طی بیست سال بذر قتل و کشتار آغاز به پاشیدن گردید و کینه‌های نا بخشودنی میان ملت ویتنام شکل گرفت، اردوی امریکا همانند افغانستان ناگهان اقدام به ترک ویتنام کرد؛ سپس ویتنام شمالی بر ویتنام جنوبی هجوم آورد و چه بسا قتل‌ها و کشتارهای فراوانی در این کشور به وقوع پیوست که تاریخ این خونریزی را فراموش نخواهد کرد، بیست سال مدت زمان طولانی است امریکا میتوانست در عوض هزینه جنگ، این کشور را به سوی توسعه اقتصادی و رفاه کمک کند؛ اما واقعیت این است که هزینه‌های امریکا جز برای خونریزی و قتال مصرف نمی‌گردد.

تجارب جنگی امریکا در کشورهایی همچون عراق کیوبا و افغانستان نیز شکست مفتضحانه را برای این متجاوز در پی داشت، خروج رقت‌بار امریکا از افغانستان در آخرین روزها و در دروازه میدان هوایی کابل نیز منجر به تلفات ۱۳ نظامی امریکایی و دهها شهروند افغانستان گردید، نظامیان امریکایی با درک از خطر حمله، با اعلام اینکه افغان‌ها را با خود به امریکا میبرند از مردم افغانستان برای خود سپر انسانی ساخت، مردم با شنیدن این اعلام اطراف میدان هوایی کابل تجمع کردند و چندین لایه اطراف میدان هوایی را محاصره کردند، اما با آنهم انتحاری خود را به سربازان امریکایی رساند که منجر به تلفات عدیده‌ای گردید.

دونالد ترامپ تا کنون خروج امریکا از افغانستان را ننگ تاریخی برای پرستیژ و هیمنه امریکا می‌پندارد و آن راشرم آور ترین لحظه برای کشورش اعلام می‌کند. با توجه به اینکه تجاوزات امریکا به کشورهای مختلف هیچگونه دستاوردی نداشته است، در حمله به ایران نیز قرین به شکست است، دونالد ترامپ که جنون نظامی‌گری در سر دارد همانند سلف اش با اشتباه محاسباتی و یا اصلا بدون محاسبه ریسک حمله به ایران را به جان خرید تا رفیق گرمابه گلستان اش نتانیاهو بیش از این از جانب ایران آزار نبیند، این قمار عاشقانه ترامپ، وی را در باتلاقی انداخته است که خودش هم نمیداند چگونه از آن بیرون کشیده شود، به نظر میرسد که تصمیم ترامپ در حمله به ایران تحت تاثیر لابیست‌های یهود انجام شده باشد، زیرا نتانیاهو گفته بود که اسرائیل به تنهایی قادر است برنامه هسته‌ای ایران را مختل سازد، اما با گذشت ده روز از جنگ نه تنها که این خواسته محقق نشد؛ بلکه شهرهای مختلف اسرائیل زیر موشک‌ها و بمب افگن‌های ایران خاکستر گردید؛ لذا نتانیاهو هیچ چاره‌ای نداشت جز اینکه پای ترامپ را به جنگ کشانده و خود زیر لحاف وی قائم شود.

ورود امریکا به این جنگ نه یک فکر استراتژیک، بلکه حول محور رفاقت و احساسات ناشی از شکست اسرائیل صورت گرفت، امریکا در این حمله تمام ساز و کار نظامی اش را در حوزه خاورمیانه به رفاقت نتانیاهو قربانی کرد، اکنون ایران و حوزه مقاومت از چارسو پایگاههای امریکا را در کشورهای عربی هدف خواهند گرفت،مطابق با قوانین بین المللی و دستورات اسلامی، مقابله به مثل برای ایران مشروعیت دارد و این کشور از حق دفاع مشروع بهره‌برداری کرده و منافع امریکا را در هر نقطه قابل دسترس هدف قرار خواهد داد، لذا هیچ هدف استراتژیک پشت این حمله نهفته نبود و این تصمیم صرفا تحت تاثیر احساسات و رفاقت با نتانیاهو اتخاذ گردید.

یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1000a
دکمه بازگشت به بالا