رسانهها بلندگوی طالبان نشوند، این گروه تعهدی به آنان ندارند
نشست وزیران کشور پیرامون نظاممند سازی امور رسانهی یک اقدام لازم و سنجیده شده است، با توجه به اوضاع کنونی که طالبان از هر سو عرصه را بر مردم افغانستان تنگ نموده اند و با استفاده از رسانههای مجازی به شدت در پی تضعیف روحیه عمومی هستند، رسانههای کشور نباید یک شینگ بار تبلیغاتی را به نفع این گروه به دوش خود حمل نمایند، نوشتههایی که در پیوند به دفاع از رسانه ها توسط اهل قلم و مدیر مسئولان نشر گردیده بود، بسیاری از آنان، به اینکه متمرکز اند که در چارچوب قوانین نافذه کشور فعالیت میکنند و مطابق به قانون، تخطی رسانهی انجام نداده اند، درست است که حدود و ثغور فعالیت رسانه ها در قوانین مشخص است و آنان در این چارچوبه حرکت مینمایند؛ اما این واقعیت را هم نباید از نظر دورداشت که بسیاری از رسانههای کشور تحت تأثیر جو حاکم، به بلندگوی جنگ تبلیغاتی تبدیل شده اند، افغانستان در کنار اینکه جنگ و درگیری را سپری میکند، دستاوردهایی همچون ساخت و ساز، احداث و افتتاح پروژههای زیربنایی همچون بندهای آبگردان، پارک های تفریحی و قرار دادهای اقتصادی در جهت رشد و رونق تجارت و پویایی اقتصاد این کشور نیز برنامه ها و عملکردهایی دارد، اینگونه موارد مثبت و انرژی بخش، کمتر در دوربین رسانه ها قابل دید است، رسانههای کشور نباید جو زده عمل نمایند، واقعا انفجار یک ماین در دور ترین نقاط کشور که هیچگونه تلفاتی هم در پی نداشته است ارزش خبری دارد که توسط بسیاری از این رسانه ها تحت پوشش قرار داده میشود؟ و یا چندین فیرهای کور و راه دور بر پااسگاههای نظامیان کشور که هیچ معلوم نیست از کجا شلیک شده و به کجا اصابت کرده است هم کدام ارزش خبری ندارد که تحت پوشش قرار داده میشود. از این دست اتفاقات خرد و ریز که روزانه در سراسر این سرزمین به وقوع میپیوندد چنان مورد بازتاب خبری قرار میگیرد انگار رخ داد مهم و عجیبی در این کشور به وقوع پیوسته است.
با تصرف برخی ولسوالی ها و پاسگاههای نیروهای دولتی، طالبان از آن چنان طمطراق و خوراک تبلیغاتی ایجاد میکنند که در صورت مسئله اگر مخاطب عام ببیند به این باور میرسد انگار این گروه بی حد و مرز در حال پیشروی است؛ اما جالبتر اینکه بسیاری از رسانه ها از این تبلیغات طالبان متأثر گردیده و به کمک این گروه نسبت به تیم تبلیغاتی طالبان، آن را مورد بازتاب وسیعتر قرار میدهند، واقعیت این است که با وجود همین نظام و دولت موجود است که رسانه ها حیات عزتمندانه شان را میپیمایند، جبهه مقابل که طالبان است، هیچ باورمندی به آزادی بیان و فعالیت رسانه ها ندارند، قرار گرفتن در کنار این نیروهای شر و بدخیم، به رسانهها کدام نفع کوتاه و بلند مدت هم در پی ندارد، از این رو، وقتیکه رسانههای محترم میتوانند از انفجار یک ماین و نارنجک خبری پر آب و تاب بسازند، به طریق اولی میتوانند از دستاوردهای نظام و دولت که تقریبا هر هفته به صورت چشم گیر و یا ابتدایی به وقوع میپیوندد بازتاب خبری بسازند.
نباید استفاده از اصل آزادی بیان را حربهی جهت تبلیغ بی مزد به نفع طالبان قلمداد کرد، همصدایی با آنان الزامیتی به جامعه رسانهی ندارد نه از منظر اخلاقی و نه ار منظر اصولی ایجاب نمیکند که روحیه آشفته جامعه را با نشرات مکرر جنایات طالبان آشفته تر کرد، چه ضرری دارد که رسانهها در کنار نظام به عنوان همکار قرار گیرند و طالبان را مورد تحریم نشراتی قرار دهند اگر رسانه ها چنین اقدامی کنند آیا از وجهه آنان چیزی کاسته خواهد شد؟ در شرایطی که قوای مسلح کشور از جان شان مایه گذاشته و سپری برای جامعه و محافظت از رسانهها در برابر طالبان قرار گرفته اند آیا این سزاوار است که اخبار مربوط به جنایات مکرر طالبان را بیش از دستاوردهای نظام تحت پوشش قرار دهند؟ با وجودی که رسانه ها خارج از قانون رسانههای همگانی عمل نکرده اند؛ اما جنبه اخلاق رسانهی را که ایجاب میکند برعلیه دشمنان نظام در هماهنگی با نظام در صف واحد قرار بگیرند رعایت نکرده اند؛ تمام امتیازات و محاسنی که رسانه ها نصیب گردیده اند زیرچتر نظام جمهوریت بوده است، از طالبان و مفکورهی تاریکی که در ضمیر این گروه نقش بسته است هیچ خیری به رسانه ها نخواهد رسید و تحریم آنان از ضروریات اخلاقی همکاری با نظام به حساب میآید.