روان خشن نا خودآگاه جمعی در افغانستان

نزدیک به پنجاه سال جنگ و درگیری در کشور باعث شده است که روان جمعی دچار آزردگی گردیده و روحیات خشن در این نسل شکل گیرد، جوانان و میان سالانی که از آوان انعقاد نطفه در رحم مادر تا کنون جز صدای فیر و شلیک گلوله و خمپاره چیزی نشنیده اند، طبیعی است که با روحیات خشن و نا خود آگاه خشونتگرا به دل اجتماع راه مییابند.
هر خانواده افغان حد اقل یک فرزند در فرایند جنگ و درگیریهای افغانستان به دنیا آورده اند، وضعیتی که در محل سکونت این افراد جاری بوده است اثرات مستقیم بر شکلدهی ناخودآگاه شان دارد. وقتیکه از هر خانواده طفلی در وضعیت جنگی منعقد گردیده و به دنیا بیاید، موج تشعشعات روانهای خشن، نا خودآگاه جامعه را نیز تحت تاثیر قرار داده و در نهایت جامعه خشن شکل و بسط مییابد.
چنین جامعهی باعث میگردد که اسطورهها و الگوهای زندگی شان افراد جنگی، فرماندهان محلی و پدیدههای خشونت آمیز باشد، روان جمعی خشن، در شادیها نیز به سمت وسایل و ابزار خشونت کشانده شده و حتی جشن و شادمانی شان را با ابزار آلات قتل و کشتار جشن میگیرند. چنانچه در عروسیها که محفل خوشی و شادمانی است، انواع تفنگ و کلاشینکوف فیر میگردد که برخواسته از همین ناخودآگاه خشن جامعه است.
جشنها و مناسبتهای ملی که برگزار میگردند نیز فضای خشن و درگیری گونه را دارند، قطار موترهای نظامی و شخصی که عموما با انواع و اقسام تسلیحات سبک و سنگین راهپیمایی میکنند حاکی از روان خشن جمعی است که بصورت انباشته و تخلیه نشده باقی مانده و قرار است در این جشنها و برنامهها با فیر و سر و صدا انباشتهای عقده را تخلیه کنند.
سالروز شهادت رهبران تنظیمی همچون احمدشاه مسعود، عبدالعلی مزاری و یا جشن استقلال طالبان همگی به یکنوع تجلیل میگردند، نیروهای طالبان نیز با سلاحها و موترها راهپیمایی میکنند و بسیاری از اماکن جمعی را به تعطیلی میکشانند، مردم پنجشیر نیز در جشنهای شان چنین کوی و برزنگ به راه میانداختند و هکذا اهالی دشت برچی در کابل.
آموزش مهارتهای زندگی، حل تعارض و مدیریت خشم به کودکان و نوجوانان میتواند به شکلگیری نسلهایی با روان سالمتر کمک کند. همچنین، ایجاد برنامههای فرهنگی و هنری که خشونت را به چالش بکشند و الگوهای مثبت را ترویج دهند، میتواند به تغییر ناخودآگاه جمعی جامعه کمک کند.
رسانهها و هنر نیز میتوانند نقش مهمی در تغییر روان جمعی جامعه ایفا کنند. تولید فیلمها، سریالها و برنامههای تلویزیونی که خشونت را به چالش میکشند و الگوهای مثبت را ترویج میکنند، میتوانند به تغییر نگرشها و رفتارهای جامعه کمک کنند. هنر، به ویژه موسیقی و تئاتر، نیز میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند برای بیان احساسات و کاهش تنشهای روانی مورد استفاده قرار گیرد.
چنانچه نا خود آگاه جمعی با خشونت و صدای تفنگ شکل و بسط یافته است تجلیل از شادی و اشتراک در انواع مراسم با استفاده از ساز و کار خشونت و ابزارهای آن قابل پیگیری است.
لینک کوتاه