سالروز شهادت کبوتران سفید را گرامی میداریم

در هجدهم ثور ۱۴۰۰ حملهای بهشدت خونین، ناجوانمردانه و زبونانه بر شاگردان مکتب سیدالشهداء صورت گرفت. در این انفجار دهها تن کشته و زخمی شدند. قلبهای بسیاری مجروح شده و خانههای فراوانی داغدار و مصیبتزده گردید. در آن شامگاه، غرب کابل خون گریست و آسمان بر چهرهٔ خونین شد.
اکنون دقیقاً چهار سال از آن حادثه میگذرد. بر قبرهای شهدا گل روییده و زخمهای ظاهری مجروحان التیام نسبی یافته است؛ ولی دلهای پریشان بازماندگان شهدا هنوز پرخون بوده و در فراق عزیزانشان میسوزد. مجروحان، هرچند زخمهایشان کامل یا نسبی بهبود یافته، اما هرگز آن روز غمبار و پرآشوب را فراموش نکرده و هر زمان به یاد آن روز و یاران شهیدشان اشک میریزند.
در چهار سال گذشته، رویدادهای بسیار زیادی در افغانستان رخ داده و وضعیت کشور را دگرگون ساخته است. چهار سال پیش، نظام جمهوریت حاکم بود و هر روز خبر از جنگ و درگیری نظامیان دولتی با نیروهای طالبان میرسید و انفجارها و حملات انتحاری بسیاری اتفاق میافتاد. دولت گاهی طالبان و گاهی داعش را مسئول حملات میدانست و در مقابل، طالبان و امارت اسلامی اغلب این اتهامات را رد میکردند. آن روزها زنان آزاد بودند، به مکاتب و دانشگاهها میرفتند و رویاهای بزرگی برای آیندهٔ خود در سر میپروراندند. زنان و دختران آن زمان به فکر ریاست، وکالت و وزارت بودند و انجمنها و نهادهای اجتماعی، مردمی و فرهنگی تأسیس میکردند. اما اکنون، چهار سال پس از آن، چنین آرزوهایی وجود ندارد. زنان نه تنها در وزارت و ریاست، که حتی در پایینترین سطوح ادارات دولتی نیز اجازهٔ کار ندارند و خانهنشین شدهاند. امروز زنان بیش از وکالت و ریاست، به خانهداری میاندیشند.
چهار سال پیش، دختران قربانی، اهدافی داشتند و آیندهٔ خود را در دانشگاههای معتبر دنیا میدیدند، اما انفجار مجالشان نداد. آنان که جان به سلامت بردند و همان آرزوها را داشتند، نتوانستند در کابل درس بخوانند، چه رسد به اروپا و امریکا؛ به زودی مسیر زندگیشان به دشتهای ناهموار و کوههای صعبالعبور ختم شد. آرزومندان آن روزِ وزارت و وکالت، امروز بیهیچ جرمی به نوعی زندانی خانگی شدهاند و با نخ و سوزن روزگار میگذرانند.
در پایان، به روان پاک آن شهدای دانشآموز درود میفرستیم و از حاکمان عاجزانه تقاضا داریم که به شادی روح و آبروی آن کبوتران معصوم، دروازههای مکاتب و دانشگاهها را به روی دختران و زنان کشور بگشایند و اجازه دهند تا آرزوی ناتمام شهدا را همتایانشان محقق سازند.
نویسنده: مهدی حساس