طنین شوم طبل نفاق؛ سکوت ناقوس توسعه

مردم افغانستان، جدا از سیاستمداران، مدت‌هاست که در دام نفاق قومی و سمتی گرفتار شده‌اند؛ نفاقی که توسط اقلیتی خائن تحت عنوان «سیاستمدار» دامن زده می‌شود. این افراد که هیچ برنامه و طرح استانداردی برای رشد و توسعه افغانستان ندارند، همواره کوشیده‌اند از تنور داغ اختلافات قومی، ماهی طبخ‌شده قدرت و سیاست را صید کنند و خود را در رأس امور دولت و جامعه قرار دهند. متأسفانه این طرح که در اصل استراتژییی خارجی برای استثمار افغان‌هاست، تاکنون نتیجه داده و به همین علت، این ملت و این کشور تا به امروز در حمامی از خون شنا کرده‌اند.

این روزها اگر به رسانه‌های همگانی و شبکه‌های اجتماعی سری بزنید، می‌بینید که یکبار دیگر همه جا را تب و تاب مسائل قومی، سمتی و زبانی فرا گرفته است. هر سو، نزاع، کشمکش، دست‌اندازی، توهین و تحقیر به چشم می‌خورد. گویی آهنگ رشد و ترقی یکبار دیگر متوقف شده است. بازار کار سیاه تکه‌داران قومی و مذهبی به نحوی در حال گرم شدن است؛ طوری که همان افراد با امیدواری‌ها و وعده‌های پوچ گذشته، هرازگاهی در خارج از کشور اعلام حضور می‌کنند و می‌خواهند بار دیگر از سرنوشت سیاسی این ملت تغذیه کنند و جایگاه سیاسی خود را به هزینه مردم تثبیت نمایند. هر یک از آنان با هزاران مکر و فریب و نیرنگ، به دنبال بازاریابی و عوام‌فریبی هستند و به اشکال مختلف بر چشم مردم بیچاره خاک می‌پاشند. آنان با بی‌مسئولیتی کامل و برای رسیدن به اهداف خود، منافع ملی را قربانی سیاست‌های سمتی و زبانی می‌کنند و همواره در تلاش برای تثبیت قدرت و اقتدار خویش هستند. گویی حس همدیگرپذیری در دل‌هایشان مرده است.

متأسفانه در کشور ما، همان‌گونه که مصیبت‌ها و نابسامانی‌های چند دهه اخیر تمامی زیربناهای اساسی و حیاتی را از بین برده، فرهنگ همدیگرپذیری و احترام به قانون را نیز در بنیاد متزلزل ساخته است. در نتیجه همین بی‌بندوباری‌ها و خودخواهی‌هاست که کشور ما امروز در چنین وضعیت ناهنجار و بحرانی قرار گرفته و مردم ما هر روز جان و مال خود را از دست می‌دهند.

در این میان، آنچه دردناک‌تر است، دامن زدن به مسائل قومی و سمتی توسط برخی هموطنان اهل فهم و دانش، اهل فن و هنر و صاحبان سخن و اندیشه است. بسیار رنج‌آور است وقتی شاعری، نویسنده‌ای، سیاستمدار یا فرد فهیمی را می‌بینی که آگاهانه و با بی‌انصافی، بدون در نظر گرفتن منافع ملی و روحیه همدیگرپذیری، به این مسائل دامن می‌زند. بسیار دردآور است وقتی می‌بینی دوستی با‌فهم و دانش و دنیایی از تجربه و جهان‌بینی، باز هم در قید و بند سمت، زبان و قوم خود گرفتار است. وقتی با چنین دیدگاهی از سوی برخی هموطنان اهل قلم روبرو می‌شوی که به جای ملی‌اندیشی و همزیستی، تنها به دنبال منافع قومی و سمتی خود هستند، انسان به یاد گفتار بیدل می‌افتد:

 نبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی

تو ز خود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی

به هوای خودسری ها نروی ز ره‌ که چون شمع

سر ناز تا ببالد ته پا رسیده باشی

نه ترنمی نه وجدی نه تپیدنی نه جوشی

 به خم سپهر تا کی می نا رسیده باشی

 نگو که جهان نوردی قدمی ز خود برون آ

 که ز خویش اگر گذشتی همه جا رسیده باشی

جا دارد که دو موضوع را از یاد نبریم:

نخست اینکه مسائل قومی، سمتی و زبانی در افغانستان موضوع تازه‌ای نیست و هیچ‌گاه پدیده نوظهوری نبوده است. متأسفانه با ورق زدن تاریخ افغانستان، در هر دوره‌ای به شکلی با این معضل روبرو می‌شویم.

دوم اینکه مسائل و مشکلات سمتی، قومی و نژادی تنها به افغانستان محدود نمی‌شود، بلکه در طول تاریخ بشریت، بحثی همه‌گیر در تمام جهان بوده است. البته با این تفاوت که در فرایند زمان و پس از تجربه نسل‌کشی‌ها و از دست دادن دارایی‌ها، اکثر ملل جهان به شکلی با یکدیگر کنار آمده‌اند و با کنار گذاشتن بحث قوم و نژاد، اصول و راهکارهایی برای خود تعریف کرده‌اند و زیر چتر آن، همدیگر را پذیرفته و از زندگی لذت می‌برند. اما در مقابل، گویی برای ما در افغانستان عقربه‌های زمان ایستاده است و ما از قافله تحول و رشد بشریت جا مانده‌ایم و پیوسته با دامن زدن به مسائل قومی و سمتی، دور خود و تاریخ خود می‌چرخیم.

ما باید بپذیریم که جنگ و خشونت در افغانستان، مانند فلسطین و ده‌ها کشور دیگر، پروژه‌ای بیرونی است که سال‌ها پیش توسط قدرت‌های جهانی طراحی شده است. بیاییم واقع‌بینانه فکر کنیم و بیش از این، خون یکدیگر را به نام قوم و سمت نریزیم. بر عهده ماست که دست در دست هم دهیم و با همدیگرپذیری و روحیه همزیستی مسالمت‌آمیز، برای کسب صلح و آرامش در کشور خود بکوشیم. به جای ریختن آب در آسیاب دشمن – که همانا ادامه جنگ و بدبختی در کشور است – در رشد و ترقی میهن خود سهیم شویم. بدین ترتیب، هم پروژه‌های خارجی را ناکام می‌گذاریم و هم عوامل داخلی آنان با عناوین فریبنده «رهبر» ناکام می‌مانند و مجبور می‌شوند به فکر راهکارهای بهتری برای نجات کشور از این چرخه شوم و تکراری بیفتند.

لذا، به اوضاع کشور و جهان پیرامون خود آگاه باشیم، خیر و شر خویش را تشخیص دهیم و تصمیم‌های آگاهانه‌ای درباره سرنوشت سیاسی خود اتخاذ کنیم تا به سعادت دست یابیم.

نویسنده: عبدالحی مهمند

لینک کوتاه

https://sarie.news/s1857a
دکمه بازگشت به بالا