عطر اربعین در مشام زائران کربلا

قرنها از عاشورا میگذرد، اما طنین «لبیک یا حسین» با گوشت و خون مسلمانان عجین شده و پرچم اربعین حسینی را همچنان در بلندای زمین و زمان برافراشته است. ندایی در گوش کاروان میپیچد: «بیا!» سینهسیاهِ سرکها حریف قدمهایشان نیست. کاروان در حال تشکیل است تا چند روزی در مسیر داغ و هوای ۴۵ درجهی کربلا، طعم گرمای روز عاشورا را با دل و جان بچشد و ندای «هل من ناصر ینصرنی» را با گوش دل بشنود؛ تا به یاد روزهای سخت مبارزه در برابر باطل بیفتند؛ زیرا این باطل به درازای تاریخ بشریت موجود است و رهروان امام حسین(ع) آمادگی مبارزه علیه باطل در هر اوضاع و شرایط را میپذیرند و با جان و دل، تجارب مسیر حسینی را میآزمایند. این حسین(ع) است که بیوقفه زائرانش را میطلبد: «بیا و علیه مظالم در طول تاریخ ایستادگی کن و اصول مبارزه علیه باطل را از این مکتب بیاموز.»
تشکلهای کاروان در سراسر جهان اسلام غرق در شور و نواست، رنگ عزایش را جلا داده و زائران سیاهپوش به تکوتا افتادهاند و کاروان مهیای کربلایی شدن. به التماس میخواهند کاسهای آب از دستشان بنوشی؛ گویا میخواهند هر چه دارند تقدیم مولایشان کنند، اگرچه دیر آمدهاند. گویا زمان، قافلهی این عاشقان را هزار و چهارصد سال دیرتر به صحرای کربلا راه داده. به اصرار آب به دستت میدهند، لبخندی از رضایت بر لبهایشان مینشیند؛ گویا هر جرعهای از این آب که زائران حسین(ع) را سیراب میکند، آبی بر آتش جانشان مینشاند. سلام بر لبهای تشنهات، حسین(ع)! اربعین فرابشری است و دست مردم نیست، اصلاً کار خداست.
مش رضایت از خیل جمعیت زائرین شگفتزده شده است. او کاروانهای زیادی را به اربعین رسانده است: «میدانید اگر یک بار مهمان اربعین حسین شوی، دیگر برایت سخت میشود وقتی کربلا آرام و بیهیاهو است آنجا باشی. تنها در اربعین است که حرمت حرم حسین(ع) حفظ میشود. در اربعین کسی آرام وارد حرم نمیشود؛ همه در فراق حسین(ع) اشک میریزند و ناله سر میدهند. اصلاً زیارت حرم ششگوشهی آقا در اربعین چیز دیگری است.»
مش رضایت شور و اشتیاق کاروانیان را با حرفهایش دوچندان میکند. چشمان با محبت موکبداران که ملتمسانه میخواهند خستگی از تن و جان زائران برگیرند، کاروان را متوقف میکند. «مزهی این غذا را در هیچ کجای عالم پیدا نمیکنی، رنگ ارادت دارد و طعم عشق به سیدالشهدا.» انگار لبخند هر زائر خستگی را از آنها میگیرد که روزهاست پای آتش محبت حسین(ع) ایستاده و پلو عشق دم میکنند. «نوشجان زائر!»
اربعین از لابهلای واژههای مداحان آهستهآهسته نمایان میشود و علمهای عزای کاروان برافراشتهتر. حالا کاروان عاشقان حسین(ع) به یاد قافلهای زخمخورده، مقدمات لازم را میچینند تا وارد سرزمین چهلمین روز شوند و عاشورایی دیگر از اشک جاری میشود. خوشا به این اشک و خوشا به این گریستن! اشک بر عطشهای پرپر شده و گریستن بر داغهای زینب(س). عدهای از سالهای قبل پول پسانداز میکنند تا برای اربعین سال آینده برنامه بچینند و عدهای دیگر با فروش اسباب و وسائلی که در اختیار دارند، راهی پویان مسیر کربلا میشوند. این شور و این دلدادگی در قلب منطق و ذهن حسابگر نمیگنجد؛ بلکه درک و زبان عشق است که آن را درمییابد. هیچ فردی نمیتواند بدون عشق و شوق الهی از نان اهل و عیال خود برای سفر به کربلا هزینه کند؛ بلکه این رهروان حسین هستند که پروانهوار دور شمع وجودش میچرخند و خود را در هر شرایطی میسوزانند، تا با سوخت و ساز خیمهگاه اهلبیت پیامبر در روز عاشورا همدردی کنند.
اصلاً اربعین که میشود باید از زینب گفت؛ از چهل منزل اسارت با کاروان کودکان و زنان داغبرسینه و ریسمانبردست. بینالحرمین زائران را دگرگون میکند. علمها از هوش میروند، فریاد «من ذله» بر آسمان کربلا میپیچد. یاد شهدایی که پروانهوار دور وجود حسین پیچیدند و در دفاع از کیان اهلبیت پیامبر خود را قربانی کردند نیز در بینالحرمین میچرخد: «ای ارباب بیکفن! اگرچه خواهرت از تو دور است، اما همیشه حافظ حریم اهلبیت(ع) هستیم.» حالا اربعین با نوای «یا حسین(ع)» و «یا عباس(ع)» درهم میآمیزد. عدهای از زائرین حاجت به در خانهی بابالحوائج میبرند. عباس اگرچه شرمسار سکینه و علیاصغر شد، اما هیچ حاجتمندی را دستخالی رها نمیکند. دستهای کاروانیان پر از خواهش میشود و عطر سیب زیارت در حرم امام حسین(ع) میپیچد و امام مهربانیها زائرانش را با مشتی از گلهای شببو بدرقه میکند.
و اینگونه اربعینی دیگر تمام میشود: صحرای کربلا تشنهتر و لبها خشکیدهتر و پرچم اربعین همچنان بر بلندای زمان برافراشته است، تا منادیان و مدافعان حق و حقیقت همواره از این مسیر و این شهدا الگو گیرند و مبارزاتشان را مطابق خط و مشی و اصول حسینی عیار سازند.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع