فروپاشی نظم منطقه‌ای و گسترش خشونت

تحولات اخیر در خاورمیانه و جنوب آسیا نشان می‌دهد که منطقه در آستانه ورود به مرحله‌ای خطرناک از بی‌ثباتی قرار دارد.
حمله اخیر اسرائیل به دوحه، پایتخت قطر ، که میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی ایالات متحده در منطقه است ، نه تنها اصل حاکمیت کشورها را زیر سؤال برد، بلکه نقش میانجی‌گرانه قطر در بحران غزه را نیز به شدت تضعیف کرد.
این حادثه همراه با تشدید درگیری‌ها در غزه و گسترش حملات متقابل، می‌تواند کل روند دیپلماتیک را متوقف کرده و راه را برای یک دوره طولانی خشونت باز کند.
در چنین وضعیتی ، پاکستان با وجود تصدی ریاست ساختار منطقه‌ای مبارزه با تروریسم در سازمان همکاری شانگهای ، همچنان با اتهام مدیریت پنهانی گروه‌های مسلح روبه‌رو است.
تداوم این تناقض می‌تواند اعتماد کشورهای همسایه به سازوکارهای امنیتی را کاهش داده و رقابت‌های ژئوپولیتیک را تشدید کند.

تحولات افغانستان :
افغانستان در مرکز رقابت‌های ژئوپولیتیک و امنیتی قرار دارد.
تشدید فعالیت داعش خراسان، ظهور گروه‌های کوچک مقاومت در شمال و مرکز کشور، و تلاش نیروهای اپوزیسیون طالبان برای ایجاد جبهه‌های مشترک، نشان می‌دهد که بی‌ثباتی داخلی رو به افزایش است.
هرگونه درگیری گسترده میان طالبان و اپوزیسیون می‌تواند مرزها را ناامن‌تر و مسیرهای ترانزیتی منطقه را مختل کند.
از سوی دیگر، برخی گروه‌های اپوزیسیون در حال تلاش برای کسب حمایت خارجی‌اند؛ این امر می‌تواند افغانستان را دوباره به میدان جنگ نیابتی میان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی تبدیل کند.
در نگاه بدبینانه، طالبان با فشار داخلی و خارجی همزمان روبه‌رو می‌شود و برای حفظ کنترل به سرکوب شدیدتر متوسل می‌شود که خود به موج جدید مهاجرت و تشدید نارضایتی‌ها منجر خواهد شد.

بحران مهاجرین :
موج اخراج مهاجران افغان از ایران و پاکستان، فشار انسانی بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده است.
بازگشت میلیون‌ها نفر به کشوری که با فقر، خشکسالی و فقدان خدمات اساسی روبه‌رو است، می‌تواند به بحران بشردوستانه بزرگ‌تری منجر شود.
این بحران در صورت عدم مدیریت، بستر مناسبی برای سربازگیری گروه‌های افراطی و قاچاق انسان فراهم می‌کند.

تغییرات اقلیمی و تشدید بحران :
افغانستان یکی از کشورهایی است که بیشترین آسیب را از تغییرات اقلیمی دیده است.
خشکسالی‌های مکرر منابع آب را به شدت کاهش داده و زراعت را به سمت نابودی کشانیده است.
سیلاب‌ها و حوادث شدید آب‌وهوایی باعث آوارگی هزاران خانواده می‌شود.
رقابت بر سر منابع کمیاب تنش‌های قومی و محلی را تشدید کرده و احتمال درگیری‌های داخلی را بالا می‌برد.
در نگاه بدبینانه، بحران اقلیمی با موج بازگشت مهاجرین ترکیب شده و منجر به تشدید گرسنگی، بی‌کاری و مهاجرت داخلی می‌شود؛ این وضعیت خطر شورش‌های مردمی، شکل‌گیری اقتصاد سیاه و افزایش فعالیت گروه‌های مسلح را دوچندان می‌کند.

پیامدهای منطقه‌ای :
۱ – گسترش جنگ نیابتی به کل خلیج فارس و آسیای جنوبی.
۲ – تبدیل افغانستان به کانون صدور ناامنی به آسیای میانه، ایران و پاکستان.
۳ – بحران انسانی و مهاجرت گسترده با پیامدهای امنیتی برای کل منطقه.
۴ – تشدید بحران غذایی و کمبود منابع ناشی از تغییرات اقلیمی.
۵ – فروپاشی بیشتر نقش سازمان‌های بین‌المللی و توقف کامل روندهای دیپلماتیک.

پیشنهادهای مبتنی بر راه حل :
۱ – مدیریت بحران مهاجرین:
ایجاد کمپ‌های مرزی با حمایت سازمان ملل و کشورهای کمک‌کننده برای جلوگیری از فاجعه انسانی.
۲ – تعامل با اپوزیسیون طالبان:
گفت‌وگوهای چندجانبه برای کاهش خطر جنگ داخلی و ایجاد کانال‌های مصالحه ملی.
۳ – اقدامات اقلیمی فوری:
سرمایه‌گذاری در پروژه‌های آبیاری، مدیریت منابع آب و کمک‌های غذایی برای جلوگیری از گرسنگی جمعی.
۴ – نظارت منطقه‌ای: ایجاد مکانیسم مشترک بین ایران، پاکستان، چین و آسیای میانه برای کنترل مرزها و جلوگیری از نفوذ تروریسم.
۵ – فشار دیپلماتیک بین‌المللی:
واداشتن طالبان به رعایت حقوق بشر و جلوگیری از سرکوب گسترده از طریق مشوق‌های اقتصادی و تهدید تحریم‌های هدفمند.

نویسنده: سید باقرشاه احمدی

لینک کوتاه

https://sarie.news/a785s
دکمه بازگشت به بالا