مقابله با فقر و بهبود وضعیت زندگی مردم افغانستان

فقر در افغانستان تنها یک پدیده اقتصادی نیست، بلکه بازتابی از سالها ناامنی، بیثباتی، تحریم، بیکاری و ضعف در ساختارهای مدیریتی و اجتماعی است. این وضعیت نهتنها سفره مردم را کوچک کرده، بلکه امید و نشاط اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. روز جهانی ریشهکنی فقر فرصتی است تا بار دیگر به این پرسش بیندیشیم که چگونه میتوان با واقعبینی و با بهرهگیری از ظرفیتهای داخلی، مسیر بهبود زندگی مردم را هموار ساخت.
افغانستان کشوری است با منابع طبیعی غنی، نیروی انسانی جوان و زمینهای حاصلخیز که در صورت مدیریت درست هر یک از این ظرفیتها، میتوان بخش عمدهای از چالشهای اقتصادی این کشور را مرتفع ساخت. اما تا زمانی که این ظرفیتها بهدرستی مدیریت نشوند، سایه فقر همچنان بر این سرزمین و مردم آن گسترده خواهد بود. در این میان، سیاستگذاری رسانهای و جهتدهی افکار عمومی میتواند نقشی مهم در ترویج تفکر سازندگی، کارآفرینی و همکاری اجتماعی ایفا کند.
۱. استفاده از نیروی جوان و تحصیلکرده
بیش از ۶۰ درصد جمعیت افغانستان را جوانان تشکیل میدهند که بخش عمدهای از آنان به دلیل فقر و بیکاری فزاینده، ناگزیر به مهاجرت به کشورهای مختلف جهان میشوند. این در حالی است که اگر از این جمعیت حمایت شود، میتوانند موتور محرکه توسعه اقتصادی کشور باشند. بسیاری از جوانانی که در داخل کشور ماندهاند، یا بیکار هستند یا قصد مهاجرت دارند و انگیزهای برای ماندن در وطن در ذهنشان وجود ندارد. این در حالی است که جوانان با بهرهگیری از نیروی ابتکار، خلاقیت و تحصیلات عالی میتوانند نیروی محرکه اقتصاد باشند؛ اما در افغانستان هیچگونه تشویق و حمایتی از آنان صورت نمیگیرد.
ما تنها زمانی میتوانیم از ظرفیت جوانان برای رشد و توسعه وطن بهره ببریم که برنامههای مهارتافزایی، کارآفرینی و آموزش فنیوحرفهای محور اصلی سیاستهای اقتصادی قرار گیرد و در حوزههای مختلف از ابتکارات آنان استفاده شود. رسانهها نیز میتوانند با تولید برنامههای آموزشی و انگیزشی، نسل جوان را به سمت خلاقیت، ابتکار و نوآوری تشویق کنند تا انگیزه تلاش در وطن در آنان تقویت شود. اگر سرمایه اجتماعی جوانان تقویت گردد، شاهد کاهش بیکاری، افزایش تولید داخلی و رشد امید در جامعه خواهیم بود. در واقع، مقابله با فقر بدون نقشآفرینی جوانان ممکن نیست؛ زیرا آنها نهتنها بازوی تولید، بلکه مغز متفکر تحولات اقتصادی و اجتماعی هستند.
۲. توسعه کشاورزی علمی و صنعتی
افغانستان کشوری کشاورزیمحور است، اما بخش بزرگی از زمینهای آن هنوز به شکل سنتی و غیرعلمی کشت میشود. ضعف در مدیریت آب، کمبود ماشینآلات مدرن و نبود بازاریابی مناسب برای محصولات داخلی باعث شده است که بخش زیادی از زحمات کشاورزان به هدر رود. محصولات زراعی کشور به دلیل ناتوانی در نگهداری و نبود سردخانهها عمدتاً به قیمت ناچیز به فروش میرسند یا فاسد و ضایع میشوند که این امر ضربهای بزرگ به زحمات کشاورزان و زمیندارانی است که یکسال تمام تلاش کردهاند و در نهایت دسترنجشان از بین میرود.
برای ریشهکنی فقر روستایی، علاوه بر ایجاد مراکز نگهداری محصولات زراعی، باید به سمت کشاورزی علمی، آموزش کشاورزان و ایجاد صنایع تبدیلی حرکت کرد. تولید کود و بذر اصلاحشده در داخل، آموزش مدیریت آب و آبیاری قطرهای، و ایجاد شرکتهای کوچک زراعتی در سطح ولسوالیها میتواند درآمد کشاورزان را چند برابر کند. رسانهها نیز در این زمینه میتوانند با معرفی الگوهای موفق و نمایش داستانهای امیدبخش روستایی، انگیزه سرمایهگذاری و کار را در مناطق روستایی تقویت نمایند. وقتی کشاورزی از حالت معیشتی به صنعتی تبدیل شود، فرصتهای شغلی جدیدی بهویژه برای جوانان و زنان فراهم خواهد شد.
۳. تقویت نقش زنان در اقتصاد
زنان افغانستان، با وجود همه محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، همواره نقش مهمی در تأمین معیشت خانوادهها داشتهاند؛ چه در خانه و چه در کارگاهها و مزارع. اما هنوز ظرفیت عظیم زنان در اقتصاد کشور بهطور کامل به کار گرفته نشده است. تجربه کشورهایی مانند بنگلادش، اندونزی و ایران نشان داده که مشارکت اقتصادی زنان تأثیر مستقیمی بر کاهش فقر دارد. ایجاد برنامههای حمایتی برای زنان کارآفرین، آموزش مهارتهای اقتصادی در مقیاس کوچک، و فراهمسازی تسهیلات مالی خرد میتواند زندگی هزاران خانواده را متحول کند. رسانهها باید راوی توانمندیهای زنان باشند، نه محدودیتهای آنان. هر داستان موفقیت یک زن در عرصه تولید، الهامبخش صدها نفر دیگر است. در یک کشور فقیر، نادیده گرفتن نیمی از جمعیت به معنای نادیده گرفتن نیمی از ظرفیت رشد و توسعه است.
۴. جذب هدفمند سرمایهگذاری خارجی
برای کشوری که زیرساختهای اقتصادیاش در سالهای جنگ و درگیری آسیب دیده، سرمایهگذاری خارجی میتواند فرصتی حیاتی باشد. اما این سرمایهگذاری باید هدفمند و با حفظ استقلال اقتصادی صورت گیرد. افغانستان میتواند با شفافیت، قانونمداری و ایجاد امنیت برای سرمایهگذاران، شرکتهای منطقهای و بینالمللی را جذب کند. سرمایهگذاری در بخشهای انرژی تجدیدپذیر، استخراج معادن با مدیریت افغانها، و ایجاد کارخانههای فرآوری محصولات کشاورزی میتواند هزاران شغل ایجاد کند. با این حال، نباید اجازه داد که سرمایهگذاری خارجی به ابزار نفوذ سیاسی تبدیل شود. استقلال اقتصادی به معنای استفاده از سرمایه خارجی برای منافع داخلی است، نه وابستگی بیشتر. رسانهها باید در این زمینه نقش نظارتی ایفا کنند و مردم را نسبت به مزایا و خطرات آن آگاه سازند.
۵. نقش آگاهیرسانی رسانهها در کاهش فقر
رسانهها میتوانند پل ارتباطی میان مردم، دولت و نهادهای اقتصادی باشند. اطلاعرسانی درست درباره فرصتهای شغلی، آموزشهای مهارتی، طرحهای کشاورزی و برنامههای حمایتی، خود نوعی مبارزه با فقر است. در شرایطی که بسیاری از مردم از وجود فرصتها و امکانات بیخبرند، اطلاعرسانی رسانهای میتواند همان نقشی را ایفا کند که سرمایه یا کمک مالی انجام میدهد. رسانههای افغانستان باید از تمرکز صرف بر بحرانها فاصله گرفته و بهسوی تقویت فرهنگ کار، امید و همبستگی حرکت کنند.
تولید برنامههایی درباره کارآفرینان موفق، زنان تولیدکننده، یا جوانانی که با امکانات اندک توانستهاند کسبوکاری راه بیندازند، موجب تقویت روحیه عمومی جامعه میشود. فقر تنها با پول از بین نمیرود؛ بلکه با تغییر نگرش، افزایش آگاهی و احساس توانمندی در مردم کاهش مییابد.
مبارزه با فقر در افغانستان نیازمند نگاهی همهجانبه است. نه تنها دولت، بلکه بخش خصوصی، رسانهها، نهادهای مدنی و حتی شهروندان عادی باید سهم خود را ادا کنند. کشورهایی که امروز از فقر رهایی یافتهاند، از همین نقطه آغاز کردهاند؛ از باور به توان داخلی و تلاش جمعی.
روز جهانی ریشهکنی فقر یادآور این واقعیت است که افغانستان، با وجود مشکلات فراوان، هنوز ظرفیتهای عظیمی برای رشد و توسعه دارد. اگر نیروی جوان تحصیلکرده، کشاورزی علمی، توان زنان و سرمایهگذاری هدفمند در یک برنامه ملی هماهنگ شوند، میتوان امید داشت که آیندهای روشنتر در انتظار مردم این سرزمین باشد. فقر سرنوشت نیست؛ بلکه فرایند و نتیجه تصمیمهاست و هر تصمیم درست امروز، گامی است بهسوی جامعهای توانمند، با عزت و امیدوار.
یادداشت اختصاصی / خبرگزاری سریع