هیولای فقر و زمستان سرد، کابوس افغانهای فقیر
فقر و تنگدستی عامل اساسی رنج و مشقتهای روز افزون خانوادههای افغان است. فقر همچون هیولایی است که تاروپود افغانها را درهم تنیده و همواره روح و ضمیر شان را میآزارد. هیولای فقر به شیرازهی عزت و غیرت آسیب زده و خانوادهها را دچار عدم عزت نفس میسازد. مردم افغانستان از زحمتکش ترین و پر تلاشترین مردم جهان است، افغانها در کشورهای مختلف به زحمتکشی، ابتکار و خلاقیت معروف اند، کشورهایی همچون ایران، پاکستان، کشورهای عربی و اتحادیه اروپا هر کدام تعداد قابل توجهی از مهاجرین افغان را در خود جا داده است، افغانها در این کشورها با تلاشهای بی وقفه شبانه روزی شان به عنوان الگوی همکاری و تلاشهای صادقانه معروف اند.
اما در افغانستان با وجودی که این مردم حاضرند به هرنوع کارهای شاقه تن دهند، دستیابی به چنین امری برای شان ممکن نیست، نبود کار و فعالیت در افغانستان از عمدهترین عوامل فقر محسوب میگردد، عدم توزیع عادلانه فرصتها و امکانات سبب شده است که تعدادی از مردم با استفاده از واسطه و ارتباطات شان با صاحبان قدرت و صنعت و کار آفرینان بتوانند به نحوی روزگار سپری کنند؛ اما بخش عمده نفوس این سرزمین به دلیل ضعف ارتباطات، نداشتن نیروی کار و عدم دسترسی به فرصتهای کاری همچنان در معرض فقر طولانی مدت قرار دارند.
جوانان افغان وقتیکه به سنین تکلیف میرسند، با غم یافتن لقمه نان دچار میگردند، آنان از موترشویی گرفته تا اسپند دود کردن در دل شهرها برای یافتن نفقه خانواده تلاش میکنند، این جوانان با روحیه مثبت و انگیزه مضاعف به سمت کاریابی و خلق کار گام برمیدارند؛ اما در نبود عدالت و عدم دلسوزی دولت به جامعه نمیتوانند موفقیتهای چشمگیری کسب کنند.
افغانستان کشوری است که سرشار از منابع معدنی و طبیعی است. بسیاری از افغانها انگیزه دارند تا در استخراج معادن و بهرهبرداری از منابع طبیعی نقش موثر ایفا کنند؛ ولی واسطهبازی و واگذاری قراردادها به شرکتهای خارجی باعث سرخوردگی و یأس شان در زمینههای کار آفرینی میگردد؛ اگر حکومت بیشترین توجه اش را معطوف به سرمایهگذاران داخلی بسازد، دو مزیت عمده متوجه مردم افغانستان میگردد، اول اینکه پولهای به دست آمده از آن به جیب سرمایهگذاران داخلی قرار میگیرد، علاوه بر آن، نیروی کاری که از انجنیر گرفته تا کارگر ساده از مردم افغانستان استخدام میگردد، که این روند میتواند نقش موثر و سازنده در رشد اقتصادی مردم افغانستان ایفا کند.
با این حال وقتیکه زمستان فرا میرسد رنج و مشقتهای مردم افغانستان نیز مضاعف میگردد، علاوه بر خورد و خوراک، مصارف مواد سوختی همچون ذغالسنگ و چوب سوخت نیز بار زندگی را بر دوش خانوادهها سنگینتر میسازد؛ زمستانهای سرد این سرزمین کوهستانی و پر از یخ و برف کابوسی است که از فصل پاییز تا پایان آخرین فصل زمستان، روح و روان و فیزیک مردم فقیر و درمانده این سرزمین را میآزارد؛ حکومت نه تنها که طرح و برنامه کار آفرینی برای این مردم ندارد؛ بلکه در تامین مواد سوختی زمستان همچون ذغالسنگ نیز با مردم همکاری ندارد.
ذغالسنگ بخشی از ثروتهای طبیعی مردم افغانستان است بر میتابد که حکومت با احصائیه دقیق و به موقع، توزیع رایگان این ماده سوختی را به خانوادههای فقیر آغاز کند، اما نا وقت سال در دل اوج سرما که بسیاری از مردم مواد سوختی شان را به هر نحوی تهیه میکنند، حکومت توزیع ذغالسنگ را با کاهش شصت درصدی در قیمت اعلان میکند که در آن زمان تعدادی از مردم، بخشی از ذغالهای شان را تهیه کرده و تعدادی هم که نتوانسته تهیه کنند، با پودر ذغالسنگ مواجه میشوند که قابلیت سوختی در آن از بین رفته است.
بنا بر این، انتظار میرود که حکومت با اتخاذ سیاست کار آفرینی و رفع فقر، رویکردهایی را اتخاذ کند که منابع و امکانات عادلانه توزیع گردیده، از سرمایه گذاران داخلی حمایت صورت گرفته و بخشی از منابع طبیعی همچون ذغالسنگ به رایگان در اختیار مردم فقیر قرار گیرد، تا رنج فقر و نداری از شانههای این مردم سبکتر گردد.