وحدت اقوام در افغانستان شیرازه استحکام و ثبات کشور

متاسفانه طی چهل سال جنگ و خونریزی در افغانستان اتحاد و اتفاق اقوام این سرزمین، دچار آسیب و نفاق‌های فراوان گردیده است. نفوذ عناصر ضد اتحاد باعث گردیده است که افغانستان از ابعاد گوناگون آسیب ببیند، در افغانستان اقوام و مذاهب مختلف زندگی می‌کنند که به دلیل مسائل سیاسی و سو استفاده سیاستمداران از گزینه‌های قومی باعث اختلافات میان ملت باهم برادر افغانستان شده است، جامعه تشیع کشور نیز از این حربه مصئون نمانده است، تحت عناوین هزاره، سادات، قزلباش، بیات و… همواره اختلافات و دوگانگی‌ها دامن زده می‌شود.

کتله‌های درگیر جنگ افغانستان که جز اقتصاد سیاسی و گروه‌سازی‌ها به هدف جلب کمک‌های خارجی عاید دیگری نداشته اند، به صورت بافت‌های چند لایه‌یی در سطح جامعه گروه ایجاد کردند و از این طریق با جذب حمایت خارجی به نزاع و درگیری می‌پرداختند، هر گروه و قوم وابسته به کشور و جریان خاصی بود که بصورت مدیریت شده علیه امنیت ملی کشور فعالیت می‌کردند، چنین نفوذها باعث تفرقه و نفاق میان ملت افغانستان گردید. طی جنگ‌های چندین ساله که پرورش گروههای افراطی همچون داعش و امثالهم را در پی داشت، با قرائت سختگیرانه از دین و تکفیر سایر جریان‌های مذهبی به خصوص شیعیان، باعث ایجاد موج خشونت در افغانستان گردید. نا آگاهی و ضعف سواد در جامعه افغانستان نیز باعث بی‌ثباتی گردیده است، عدم آگاهی از تاریخ، فرهنگ و معارف اسلامی باعث شده که برخی افراد به راحتی تحت تاثیر گروههای نفاق افگن قرار گیرند.

منافع سیاسی و سمتی باعث رقابت‌های غیر منصفانه و گاهی بر اندازانه شده است، بسیاری از گروههای شیعی برای جذب بیشتر افراد و نیرو به هر حربه و فشاری دست می‌زدند تا با ایجاد شکاف و تفرقه به اهداف شان دست یابند؛ این امر باعث گردید که چند دستگی در جامعه افغانستان به خصوص جریان‌های شیعی نهادینه شده و تبدیل به رویه اجتماعی و سیاسی گردد و در نتیجه باعث ازدیاد و افزایش تنش‌ها گردد؛ علاوه بر آن، رسانه‌ها و فضای مجازی که عمدتا از جانب دشمنان افغانستان کنترل و مدیریت می‌گردد، به پخش و نشر اخبار کذب، داده‌های نفاق برانگیز و اطلاعات نادرست از ضعف سواد رسانه‌یی مخاطبین استفاده کرده و ذهنیت‌ها را به نفاق و دو دلی سوق می‌دهند.

نبود همکاری و همبستگی میان گروههای مختلف شیعه به خصوص در زمینه اقتصاد و جامعه باعث ضعف در پیوندهای اجتماعی گردیده و تداوم آن جامعه شیعه را مریض و آشفته حال می‌گرداند، ایجاد شبکه‌های اجتماعی قوی برای تعامل و ارتباطات می‌تواند به نزدیکی و رشد افراد جامعه کمک کند. به نظر میرسد تفاوت‌های فرهنگی و قومی در میان گروههای مختلف شیعه عامل دیگری است که باعث ایجاد سو تفاهم و اختلافات شده است، همینطور تبعیض‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی علیه شیعیان احساس بی‌عدالتی و نارضایتی را افزایش داده و به تفرقه دامن میزند.

پس از سرنگونی حکومت داوود خان، افغانستان در بحران عمیق بی نظمی و هرج مرج قرار گرفت، روند گروه سازی و جریان سازی از این به بعد ترویج شد، گروهها در دو بستر جامعه و دولت فعال بودند؛ بخش اجتماعی گروهها در سازمان‌ها و جریان‌های مختلف شکل و بسط یافت، به طوری که تا چند سال بعد و در جریان جنگ‌های داخلی تنها گروههای اهل تشیع به حدود هشت گروه رسیده بودند، نبود رهبری واحد و عدم انسجام درونی باعث شد که گروههای مختلف نتوانند بطور موثر با همدیگر همکاری کرده و این امر باعث ایجاد تفرقه در جامعه اهل تشیع گردید.

جامعه اهل تشیع پیکره عظیم افغانستان محسوب می‌گردد که بنا به آمارهای غیر رسمی، حدود ده تا پانزده فیصد نفوس افغانستان را تشکیل می‌دهند، بدین اساس نظم و برقراری پیوند در این جامعه می‌تواند به اتحاد و همدلی و تقویت اهل تشیع منجر گردد، وحدت ملی زمانی تامین می‌گردد که اهل تشیع ابتدا در بین خود وحدت داشته باشند و سپس به مسیر وحدت ملی با اتحاد و نظم واحد حرکت کنند. تقویت وحدت اسلامی، آموزش و آگاهی بخشی، استفاده از رسانه‌های مجازی با پخش مطالب و تبلیغات وحدت آفرین، فعالیت علمای دینی بر اساس آموزه‌های وحیانی و قرآنی عوامل وحدت بخش در جامعه تشیع است که میتواند این جامعه را تقویت و تعالی بخشد.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a5013b
دکمه بازگشت به بالا