چابهار؛ مسیری که می‌تواند جغرافیای اقتصادی افغانستان را دگرگون کند

در حال حاضر که افغانستان زیر فشار محدودیت‌های جغرافیایی و سیاسی قرار دارد، نیاز به یک مسیر پایدار، امن و ارزان برای اتصال به آب‌های آزاد احساس شده است. اکنون که تحولات منطقه‌ای به خصوص قطع روابط با پاکستان بار دیگر اهمیت مسیرهای ترانزیتی را در معادلات اقتصادی کشور پررنگ ساخته، بندر چابهار به یکی از واقع‌گرایانه‌ترین و عملی‌ترین گزینه‌ها برای شکستن محاصرۀ جغرافیایی تبدیل شده است. با این‌حال، واقعیت این است که گلوگاه اصلی در این مسیر نه ارادهٔ سیاسی، بلکه زیرساخت ترانسپورتی ناکامل و ناهماهنگ است؛ مخصوصاً در بخش ریل که می‌تواند افغانستان را از سرزمینی محصور، به چهارراهی منطقه‌ای تبدیل کند.

تکمیل خط آهن چابهار ـ زاهدان که اکنون مراحل نهایی خود را طی می‌کند و قرار است در اپریل ۲۰۲۶ به بهره‌برداری برسد، نقطۀ عطف این تحولات است. این مسیر ۴۰۰ کیلومتری زمانی‌که فعال شود، نه‌تنها زمان و هزینه انتقال کالا را برای تاجران افغان کاهش می‌دهد، بلکه ساختار تجارت منطقه‌ای را نیز دگرگون می‌سازد. امروز موترهای باربری افغانستان باید از مسیرهای طولانی و پرهزینه عبور کنند، اما اتصال مستقیم به خط آهن چابهار ـ زاهدان می‌تواند سهولت ترانزیتی قابل توجهی را برای افغانستان فراهم سازد؛ از کاهش هزینه حمل‌ونقل گرفته تا فراهم‌شدن امکان دسترسی پایدار به بازارهای هند، خلیج فارس و حتی شرق آفریقا از این مسیر قابل تحقق است.

اما این تنها یک قدم از یک مسیر طولانی است. تکمیل زنجیرۀ اتصال ریلی زمانی معنا پیدا می‌کند که خط ریل از زاهدان به نقطۀ مرزی میلک ـ زرنج امتداد یابد؛ حلقه‌ای که یا باید توسط حکومت کنونی افغانستان تأمین مالی و مدیریت شود یا در قالب پروژه‌ای مشترک با ایران عملی گردد. این بخش کوتاه اما استراتژیک، مقدمه‌ای است برای گام مهم‌تر، اتصال زرنج به دلارام. مسیر زرنج ـ دلارام در حال حاضر یک جادۀ معیاری و نفوذی است، اما برای تبدیل‌شدن افغانستان به یک جغرافیای واقعی در تجارت منطقه، این مسیر نیز باید ریلی شود.

اگر این بخش‌ها تکمیل گردد و در نهایت به کریدور ریل غرب افغانستان تا هرات وصل شود، افغانستان برای نخستین‌بار در تاریخ خود به شبکۀ بین‌المللی راه‌آهن متصل خواهد شد؛ یعنی وصل‌شدن مستقیم به ایران، آسیای مرکزی، ترکیه، اروپا و از سوی دیگر دسترسی آسان‌تر به هند و شرق آسیا برای اقتصاد افغانستان حائز اهمیت و تعیین کننده است. این اتصال تنها یک مسیر فیزیکی نیست، بلکه تغییر هندسۀ اقتصادی کشور است؛ پلی که می‌تواند وابستگی افغانستان به مسیرهای انحصاری و سیاسی‌شده را کاهش دهد و زمینه را برای متنوع‌سازی تجارت فراهم کند.

چنین طرحی البته چالش‌های خاص خود را دارد. از تأمین بودجۀ سنگین گرفته تا مدیریت سیاسی، امنیتی و تکنیکی پروژه؛ اما پرسش اساسی این نیست که آیا ساختن این خطوط دشوار است؛ پرسش واقعی این است که افغانستان تا چه زمانی می‌تواند به وضعیت فعلی ادامه دهد؟ کشوری که ۹۹ درصد تجارت خارجی‌اش به مسیرهای محدود و قابل انسداد وابسته است، عملاً نمی‌تواند اقتصاد پایدار داشته باشد. برای کشوری مانند افغانستان که در چهارراه جنوب و مرکز آسیا قرار دارد، محصور ماندن یک تقدیر نیست؛ یک انتخاب است.

بندر چابهار نه تنها یک فرصت اقتصادی، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. این مسیر برخلاف بسیاری از دهلیزهای دیگر، تحت تأثیر مستقیم رقابت‌های سیاسی پاکستان و برخی فشارهای تحریمی قرار ندارد و از سوی هند و ایران نیز به‌عنوان پروژه‌ای بلندمدت و با اهمیت ژئوپولیتیک دنبال می‌شود. افغانستان اگر بتواند از این فرصت استفاده کند، می‌تواند هزینه‌های واردات را کاهش دهد، صادرات خود را افزایش دهد، دسترسی به بازارهای جدید پیدا کند و در نهایت نقش خود را در تجارت منطقه‌ای تقویت نماید.

اکنون که ستون اصلی این مسیر خط ریل چابهار تا زاهدان رو به تکمیل است، نوبت تصمیم‌گیری در کابل و هرات و زرنج است، آیا افغانستان می‌خواهد همچنان یک کشور محصور باقی بماند یا می‌خواهد به چهارراه تجارت منطقه‌ای تبدیل شود؟ اقتصاد افغانستان هرگز با وابستگی به یک مسیر یا یک کشور رونق نخواهد گرفت. تکمیل مسیر ریلی زرنج ـ دلارام و اتصال آن به خطوط غرب کشور، نقطۀ پایان انزوای جغرافیایی افغانستان است. افغانستان دیگر نمی‌تواند و نباید یک کشور محصور و وابسته باقی بماند. آیندهٔ اقتصادی کشور در گرو تصمیمی است که امروز گرفته می‌شود؛ تصمیمی که می‌تواند افغانستان را از یک سرزمین منزوی به یک بازیگر مهم در ترانزیت منطقه‌ای بدل کند.

لینک کوتاه

https://sarie.news/a1360s
دکمه بازگشت به بالا