چهل شایعه در 48 ساعت؛ لزوم اجرای رسالت رسانهای

در یک واقعه بیسابقه و نادر، افغانستان از ساعت ۵ عصر هفتم میزان تا ۵ عصر نهم میزان ۱۴۰۴، به مدت ۴۸ ساعت در محاصره قطعی کامل اینترنت قرار گرفت. این خاموشی دیجیتال، کشور را از جهان جدا ساخت و میلیونها مهاجر افغان را در سراسر جهان، در بیخبری مطلق و نگرانی عمیق نسبت به عزیزان و آینده مبهم وطنشان رها کرد.
در این خلأ اطلاعاتی، رسانههای غیر حرفهای، اعم از رسمی و نیمهرسمی، به جای ایفای رسالت رسانهای، با شتابی وصفناشدنی به میدان شایعهپراکنی وارد شدند. این رسانهها با زیر پا گذاشتن اصول اولیه ژورنالیسم و بیاعتنایی به حقوق انسانی شهروندان، بر آتش نگرانی مهاجران افغان دمیدند. طیفی از اخبار تاییدنشده، از برکناریهای گسترده در وزارتخانهها تا شورشهای داخلی، نشستهای پشتدرهای بسته در قندهار و کابل، و حتی حملات پهپادی پاکستان به خاک افغانستان، بدون ارائه هیچ منبع موثقی منتشر شد.
مهمترین آسیب این طوفان شایعات، متوجه مردم افغانستان بود. در میان این هیاهوی خبری غیراصولی، رویدادهای واقعی و اخبار موثق در سایه فراموشی قرار گرفت. عملکرد این رسانهها در این چهلوهشت ساعت، پرسشهای جدی درباره پایبندی آنان به اخلاق رسانهای و احترام به حقوق مخاطبان ایجاد کرد. انتشار اخبار بدون منبع، که عمدتاً جهتدار و در خدمت اهداف خاص روانی است، مسئولیتی سنگین را بر گردن این نهادها میگذارد.
در این میان، پایگاه بگرام به یکی از داغترین موضوعات خبری تبدیل شد و دهها گزارش متناقض درباره آن منتشر گردید. با این حال، تجربه چهار سال گذشته نشان داده است که اخبار موثق از داخل افغانستان به ندرت به بیرون درز میکند. این امر بر ضرورت هوشیاری و عقلانیت شهروندان در مواجهه با رسانههای سودجو تاکید میکند.
از رسانههای بینالمللی چون واشنگتن پست تا چهرههای رسانهای مانند سارا آدامز، نیز شاهد مشارکت در این چرخه شایعه بودیم. مردم افغانستان همواره قربانی چنین سوءاستفادههایی بودهاند و اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند بصیرت و دقت در تشخیص اخبار واقعی از جعلی هستند. زمان آن فرا رسیده که رسانههای نیمهحرفهای، این بازی خطرناک با ذهن و روان مردم خسته و آسیبدیده افغان را متوقف کنند. تنها با پایبندی به حقیقتگویی است که میتوان در ساختن آیندهای روشن و با ثبات برای افغانستان سهیم بود.
نویسنده: محمدرضا حیدری
لینک کوتاه

